ذکر مصائب شب عاشورای سیدالشهدا علیهالسلام
امـشـب مـحـارم پـاسـدار خـیـمهگـاهـند امشب تمام دخـتـران در سـوز و آهـند کـار عـطـش در خـیـمـهها بـالا گـرفته هر تشـنهای در گـوشـهای احـیا گرفته امـشـب تـمـام قـلـبهـا را غـم گـرفـتـه چـون دخـتـر شـیـر خـدا مـاتـم گـرفـته امشب سـزد گـر جـان عـالم بر لب آید چون یک جهان ماتـم سـراغ زینب آید یک سو دو چشم خواهری بر شش بردار یک سو دو چشم شش بردار محو خواهر افـسوس جز غـم حـرفشان با هم نباشد حرفی به لبها جـز فـراق و غم نباشد حرف از سنان و از خدنگ و تیر آنجاست حرف از گلوی پاره و شمشیر آنجاست حرف از گلوی تشنه و صد پاره آنجاست حرف از به غارت رفتن گهواره آنجاست حـرف از سـر بـریده کـوی ثـنان است حرف از غل و زنجیر و پای کودکان است |